عادت روزانه‌نویسی

این عادت روزانه‌نویسی خیلی عادت خوبی است. الان حدود یک ماه است که من روزانه پانصد کلمه می‌نویسم و در این مدت سرعت تایپ من و همچنین قدرت نوشتاری من به خوبی رشد کرده است. می‌خواهم همین کار را به مدت یک سال هر روز انجام دهم که هم سرعت نوشتن من بهبود پیدا کند و هم کمتر اشتباه بنویسم و هم به نوشتن عادت کنم تا روزهایی برسد که من حتی نتوانم بدون نوشتن به رختخواب بروم.

الان من به ننوشتن عادت کرده‌ام اما باید به نوشتن روزانه عادت کنم و این عادت بسیار خوبی برای من خواهد بود. گاهی وقت‌ها دستم و مچ دستم درد می‌کند اما این اصلا مهم نیست چون با رعایت اصول ارگونومی هنگام تایپ کردن و همچنین با نرمش دستم بهتر می‌شود و از این بابت اصلا مشکلی وجود ندارد. این فکر که من کی می‌خواهم شروع به یادگیری ترید در فارکس و یا یادگیری سئو کنم هر روز در سرم می‌چرخد اما این موضوعی نیست که نیاز باشد این همه فکر خودم را به آن مشغول کنم چرا که من ابتدا باید زبان آلمانی را به خوبی یاد بگیرم و هر روز هم یک ساعت برای یادگیری مهارت‌های نرم وقت بگذارم که همان مطالعه متمم است و هر وقت زبان آلمانی تمام شد یعنی مدرک سطح ب۲ را گرفتم می‌توانم شروع به یادگیری ترید یا سئو کنم.

در جهان با عجله امروز بیشتر ما فکر می‌کنیم باید همه چیز را سریع یاد بگیریم وگرنه از همه چیز عقب میفتیم اما این‌ها همگی عادت‌های نادرستی است که سبک زندگی به ما تحمیل کرده است. ما در این زمان یا اجداد ما در گذشته از یک سطح قدرت یادگیری برخوردار هستیم چه بسا آن‌ها به واسطه این‌که شبکه‌های اجتماعی نداشتند حتی تمرکز بیشتری از ما داشتند و می‌توانستند مطالب را بسیار بهتر از ما یاد بگیرند و درک کنند.

در این زمانه و زندگی هر کسی که مانند مردم عادی رفتار نکند برنده است باید ما کار خودمان را بکنیم و کاری به حرف و نظر دیگران نداشته باشیم چون اگر این طور باشد به همان جایی می‌رسیم که مردم رسیده‌اند یعنی هیچ جا. باید کار خودمان را صرف نظر از دیگران انجام دهیم. به نظر من طبق تجربه اندکی که دارم تنها کسانی می‌توانند در مورد کار ما و فعالیتی که می‌کنیم نظر دهند که در آن مورد از ما بهتر و با تجربه‌تر باشند چون در این صورت از بالا نگاه می‌کنند و مشکلات و مسائل واقعی را می‌بینند ولی اگر قرار باشد هر کسی که در زمینه‌ای از ما کوچک‌تر و کم‌تجربه‌تر است نظر بدهد در این صورت ما اسیر قضاوت‌های بیجا شده‌ایم و نمی‌توانیم با تمرکز و بهتر کار کنیم و باید مدام خود را اسیر نظر دیگرانی بدانیم که تقریبا هیچ کار جدی و مهمی در زندگی خود انجام نداده‌اند.

من از بیست تا سی سالگی تقریبا سرگردان بودم و با انتخاب رشته اشتباه وارد دانشگاه شدم و مسیرم به کلی با چیزی که خودم فکر می‌کردم عوض شد و نتوانستم آن را تغییر دهم اما حالا در سن سی سالگی هستم و می‌دانم باید چه کنم و کار را از کجا شروع کنم و چطور همه چیز را درست کنم. مشکل اصلی من دو تا موضوع است اول این‌که در مهارت‌های نرم بسیار ضعف دارم و باید از مسئله را بهبود دهم. موضوع دوم این است که در مهارتی که دوست دارم چند سال پراکنده کاری کردم و بدون این‌که دستاوردی داشته باشم فقط زمان از دست دادم و بهتر است با تمرکز کامل روی یادگیری و کسب تجربه در مهارت مورد نظرم وقت بگذارم و گذر عمر مرا نگران نکند.

من الان کارهایی می‌کنم که در سن چهل سالگی زبان انگلیسی و آلمانی را کامل مسلط باشم یعنی مدرک آیلتس و تست داف داشته باشم. مهارت‌های نرم را کامل فرا گرفته باشم و بهینه‌ترین تصمیمات را در هر زمینه‌ای بگیرم. در زمینه سئو یک متخصص خبره باشم و به کسب و کارها در مورد بهینه سازی سایت‌ها و همچنین اهداف کسب و کارشان مشاوره بدهم و یک کسب و کار مشاوره و خدمات سئو در این زمینه داشته باشم.

تریدر حرفه‌ای بازار فارکس باشم و بتوانم سرمایه زیادی که در سئو و پرستاری کسب کرده‌ام را ماهیانه به صورت میانگین ده درصد رشد بدهم و همچنین تحلیل اقتصادی را بدانم و بتوانم پولم را در بهترین بازار و در بازه‌های زمانی بلند مدت سرمایه‌گذاری کنم. من یادگیری اقتصاد کلان را دوست دارم اما نمی‌خواهم اقتصاددان شوم بلکه می‌خواهم با یادگیری اقتصاد بتوانم پیش‌بینی‌های درستی داشته باشم و بهترین سود را از بازارها به دست بیاورم. پس اگر خلاصه بخواهم بگویم اهداف من به صورت تیتر وار شامل این موارد است:

من می‌توانم به زبان انگلیسی در سطح بسیار عالی ارتباط برقرار کنم. مدرک آیلتس با نمره ۷ دارم.

من می‌توانم به زبان آلمانی در سطح عالی ارتباط برقرار کنم. مدرک تست داف هم دارم.

من استراتژیست سئو هستم و به کسب و کارها برای رسیدن به اهدافشان مشاوره می‌دهم. سایت شخصی خودم هم یکی از پربازدیدترین سایت‌هاست.

من تریدر روزانه فارکس در نماد داوجونز هستم و روزانه یک ساعت را صرف تحلیل و ترید و کسب سود در این بازار می‌کنم و اکنون ده سال است که در این بازار فعالیت می‌کنم و ماهیانه به صورت میانگین ده درصد کسب سود دارم. 

من نود درصد مطالب متمم که در مورد مهارت‌های نرم است بارها مطالعه کرده‌ام و از این طریق در بلندمدت زندگی‌ام کاملا تغییر کرد و رضایت کامل از زندگی خودم دارم. 

من مهارت سرمایه‌گذاری را کاملا بلد هستم و با سرمایه‌گذاری‌های مختلف دارایی‌هایم را هر سال رشد می‌دهم و همچنین به بسیاری از افراد سواد مالی را بارها آموزش داده‌ام و از این طریق خودم هم کاملا آن را یاد گرفته‌ام.

سواد مالی موضوعی نیست که به راحتی بتوانیم از کنار آن عبور کنیم چون در مدرسه و دانشگاه هیچ چیزی در مورد سواد مالی شناخت کارکرد پول راه اندازی کسب و کار و موضوعاتی از این دست به ما یاد نداده‌اند و ما ناچار هستیم این موضوعات را خودمان یاد بگیریم. دیگر چیزی به غیر از این‌ها نبود و من خوشحالم که امروز توانستم هزار کلمه بنویسم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *